داستان*3*همکاری پیامبر(ص) با دیگران - قصص النبی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بنیاد اسلام، دوستی من و دوستی اهل بیتم است . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
داستان*3*همکاری پیامبر(ص) با دیگران - قصص النبی
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  •  

    پیامبر با گروهی در سفری بود . فرمان داد گوسفندی را ذبح کردند . یکی از آنان گفت : گوسفند با من ، دیگری گفت پوست کندنش با من و دیگری طبخش را به عهده گرفت . رسول خدا نیز فرمود : گردآوری هیزم بر عهده من ، گفتند : ای رسول خدا ، ما به جای شما این کار را می کنیم . فرمود : می دانم که شما می توانید این کار را به جای من انجام دهید . اما من تمایز و جدا بودن از جمع را نمی پسندم و خداوند نیز بندة متمیز و تافتة جدا بافته از جمع و انگشت نما شدن را دوست نمی دارد . پس برخاست و به جمع هیزم پرداخت



    حسن عسکری ::: شنبه 85/7/22::: ساعت 10:20 صبح
    نظرات دیگران: نظر
    موضوعات یادداشت:

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 16
    کل بازدید :93079

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    داستان*3*همکاری پیامبر(ص) با دیگران - قصص النبی

    >>آرشیو شده ها<<

    >>جستجو در وبلاگ<<
    جستجو:

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<