داستان*1*یتیم نوازی پیامبر (ص) - قصص النبی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به حق برایتان می گویم : بنده نمی تواند خدمتگزاردو پروردگار باشد و هرچه بکوشد، باز یکی را بر دیگری ترجیح خواهد داد. همچنین خدا دوستی و دنیا دوستی، برای شما جمع نخواهد شد . [عیسی علیه السلام]
داستان*1*یتیم نوازی پیامبر (ص) - قصص النبی
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  •                                               

    کودک یتیمی به حضوررسول خدا(ص) آمدوچنین عرض کردپدرم ازدنیارفته ،مادرم ،بینوا و بی بضاعت است ،خواهرم ،شوهروسرپرست ندارد،ازچیزهائی که خدابه توعنایت فرموده به من اطعام کن ،تاخداوندخشنودگردد .
    پیامبرص تحت تاثیرقرارگرفت به اوفرمودچقدرنیکوسخن می گوئی ؟ .
    سپس به بلال حبشی فرمودباشتاب به حجره های همسران من برو،وجستجوکن ،اگرچیزی ازطعام هست بیاور .
    بلال رفت و به جستجوپرداخت ومشتی خرمایافت وبه حضورپیامبرص آورد .
    پیامبرمهربان اسلام ص خرماهارابه سه قسمت کرد،هفت عددآن رابه آن کودک یتیم داد،
    وفرمودبقیه رابگیر،هفت عددآن رابه مادرت بده وهفت عدددیگر رابه خواهرت بده .
    کودک یتیم درحالی که خوشحال بودازنزدرسول خداص رفت ، دراین هنگام ،
    معاذیکی ازاصحاب برخاست ودست نوازش برسرآن کودک یتیم کشیدوباگفتاری مهرانگیز،کودک راتسلی خاطرداد .
    پیامبرص به معاذفرمود: ای معاذ!توواین کارتورادیدم ،همینقدربدان ،

    هرکس سرپرستی یتیمی کند، ودست نوازش برسراوبکشد،خداوندبهرموئی که اززیردستش می گذرد،حسنه و پاداش خوبی به اومی دهد،وگناهی ازگناهان اورامحومی کند،وبردرجه ومقام معنوی اومی افزاید



    حسن عسکری ::: چهارشنبه 85/7/19::: ساعت 1:6 عصر
    موضوعات یادداشت:

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 8
    کل بازدید :91522

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    داستان*1*یتیم نوازی پیامبر (ص) - قصص النبی

    >>آرشیو شده ها<<

    >>جستجو در وبلاگ<<
    جستجو:

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<